خواندن نقد و بررسی فیلم پلتفرم برای کسانی که این فیلم را ندیدهاند توصیه نمیشود!
هر روز مهمانی مجللی در یکی از طبقات بیشمار برج زندان برگزار میشود. ساکنین هر طبقه باید هر چه میخواهند بخورند و باقیمانده غذاها را برای طبقات پایینتر بگذارند. حرص و خودخواهی در زندان بیداد میکند، اما یک زندانی جدید امیدوار است بتواند تغییری ایجاد کند.
با نقد و بررسی فیلم پلتفرم (سکو) با گیکیطور همراه باشید!
داستان و نقد و بررسی فیلم پلتفرم
فیلم پلتفرم (The Platfrom) تمثیلی عالی از زمان حال و زندگی انسانهاست. فیلم پلتفرم داستانی ساده و در عین حال عمیق دارد. شخصی به نام گورنگ (با نقشآفرینی ایوان ماساکو) در یک اتاق بتنی بیدار میشود. طبقات و سقفها بزرگ هستند و سوراخهای مستطیلی دارند که از طریق آنها میتواند اتاقهایی دقیقا شبیه اتاق خودش را ببیند که در بالا و پایین طبقه او کشیده شدهاند. تعداد طبقات بیشمار است و در هر اتاق دو نفر اقامت دارند.
در نقد و بررسی فیلم پلتفرم میخوانیم تنها همدم «گورنگ» شخصی به نام «تریماگاسی» (با هنرنمایی زورین ایگلر)، پیرمردی است که با پوزخندی بیرحمانه توضیح میدهد در این زندان چه اتفاقی میفتد. هر روز غذاهایی فوقالعاده و مجلل به طبقه اول داده میشود. وقتی زندانیان طبقه اول غذای خود را تمام کردند، باقیمانده غذاها به طبقه دوم میرسد. آنها هم غذای خود را میخورند و غذاها به طبقه پایین داده میشود و این داستان همچنان ادامه دارد. در نقد و بررسی فیلم پلتفرم این نکته را ذکر میکنیم که زندانیان نمیدانند این ساختمان چند طبقه دارد. هر طبقه پسمانده غذای طبقه بالا را میخورد. گورنگ در طبقه ۴۸ام اقامت دارد. او جایی نزدیک به طبقات آخر است.

با نقد و بررسی فیلم پلتفرم به این باور میرسید که این فیلم ترکیبی از مولفههای فیلم Parasite (انگل) و Cube (مکعب) است و معجونی لذیذ از ژانر وحشت را به خورد مخاطب میدهد. کارگردان فیلم پلتفرم، گالدر گازتلو اوروتیا هیچ تلاشی نکرده تا استعاره اجتماعی خود را مخفی کند و حتی آن را در یک داستان وسیع و گستردهتر نشان میدهد. داستانی با یک ساختمان مخوف که بعدها مشخص میشود ۳۳۳ طبقه است و با توجه به چیزی که در ابتدای نقد و بررسی فیلم پلتفرم گفتیم، دو نفر در هر طبقه اقامت دارند، پس مجموعا ۶۶۶ نفر در این زندان زندگی میکنند. عدد ۶۶۶ هم میتواند استعاره از خوی و ذات شیطانی افراد باشد.
استعارهای که در این فیلم وجود دارد، داستان فیلم را میسازد. اگر هر طبقه فقط غذای مورد نیازش را بخورد، برای همه افراد غذا خواهد بود، اما هیچکس این کار را نمیکند و حرص و طمع بین همه افراد، نفرتانگیز است. ساکنین هر طبقه هر ماه به یک طبقه جدید فرستاده میشوند، بنابراین ممکن است یک ماه غذای عالی و کافی داشته باشند و ماه بعد از گرسنگی عذاب بکشند.

در نقد و بررسی فیلم پلتفرم باید به نکتهای اشاره کنیم که یکی از جذابیتهای این فیلم بینظیر است. زندانیان حافظه کوتاهی دارند. کسانی که در طبقات بالاتر بیدار میشوند و میفهمند ترفیع پیدا کردند، به خاطر جبران گرسنگی، پرخوری میکنند. آنها با صدای بلند شکایت میکنند و زندانیان طبقات بالاتر را «حرامزادهها» خطاب میکنند که برای آنها هیچ غذایی باقی نذاشتند، در حالی که خودشان هم همین کار را میکنند. همه افراد از بیغذایی و حرص طبقات بالاتر شکایت دارند، اما وقتی خودشان به طبقات بالاتر میرسند، طبقات پایین را نادیده میگیرند و طمع آنها را کور میکند. در واقع در این فیلم هیچکس خودش را به خاطر نقص و اختلال در عملکرد اجتماعی سرزنش نمیکند و همه دیگران را مقصر میدانند. اگر بخواهیم در نقد و بررسی فیلم پلتفرم بیرحمانه به داستان فیلم نگاه کنیم، باید بگوییم متاسفانه این فیلم تکه کوچکی از جهانی است که در آن زندگی میکنیم.
در این زندان همیشه همهچیز تقصیر طبقات بالا یا پایین است. عدهای زیادهروی میکنند و عدهای انتظار خیریه دارند که هیچوقت نه رعایت میکنند و نه چیزی دریافت میکنند.
فیلم پلتفرم قرار است روی تاریک وجود انسانها را به نمایش بگذارد.
این فیلم عشق به همنوع را در شما بیدار نمیکند.
پلتفرم فیلم بیرحمی است!
در نقد و بررسی فیلم پلتفرم باید به این نکته اشاره کنیم که گازتلو اوروتیا اولین تجربه کارگردانی خود را به ساخت فیلمی اختصاص داده است که جامعه را به سیاهترین شیوه ممکن به تصویر میکشد، اما کسی را منع نمیکند و انگشت اتهامش را سمت کسی نمیگیرد. فیلم پلتفرم پیام اخلاقی خود را با ظرافت به مخاطب منتقل میکند و این ظرافت را با سبک تریلر ترکیب کرده است و ملغمهای بینظیر تحویل بیننده میدهد.
فیلم پلتفرم دردناک است، هر شات و صحنه از این فیلم اطلاعات جدیدی در اختیار مخاطب قرار میدهد، هم درباره ساکنین و هم درباره عملکرد برج! در نقد و بررسی فیلم پلتفرم میخوانیم این برج ترکیبی از زندانیان و افراد داوطلب است که با قول پاداشی بزرگ بعد از آزادی ثبت نام کردند، تازه اگر آزاد شوند!
فیلمهای دیگری هم هستند که بخش بزرگی از داستان را در یک محیط ثابت روایت میکنند. همانطور که در ابتدای نقد و بررسی فیلم پلتفرم هم خواندیم، این فیلم ترکیبی از دو فیلم معکب و انگل است و یکی دیگر از فیلمهایی که میتواند ما را به یاد پلتفرم بیندازد، فیلم اتاق (Room) است. محدودیت داستان و فضا باعث شکوفایی خلاقیت میشود که خوشبختانه گازتلو اوروتیو خلاقیت بیپایانی دارد.

در نقد و بررسی فیلم پلتفرم باید بگوییم گازتلو اوروتیو از زوایای دراماتیک زیادی استفاده میکند، نورپردازی را تغییر میدهد و جلوههای ویژه منطقی استفاده میکند تا فیلم از نظر بصری جذاب و پرکشش باشد. در این فیلم سایههایی از انحطاط شهوانی پیتر گریناوی (Peter Greenaway) و فانتزی صنعتی ژان پیر ژونت (Jean-Pierre Jeunet) را میبینیم که با سبک کاری گازتلو اوروتیو ترکیب شده است. اولین صحنهای که در فیلم میبینیم یک آشپزخانه مجلل و باشکوه است که با دقت و وسواس زیادی مشغول طبخ غذاهای مختلف هستند و هر بشقاب یک اثر هنری بکر و ناب است.
وقتی رفتار زندانیان با غذا را ببینید که چطور به آن حملهور میشوند و با حرص و ولع آن را میخورند و لحظهای دست از خوردن نمیکشند، کافی است تا هفتهها اشتهای خود را از دست بدهید و به حال خودتان و بشر تاسف بخورید. باز هم در نقد و بررسی فیلم پلتفرم تکرار میکنیم هر روز غذای هر طبقه کاهش پیدا میکند. کسانی که در طبقات بالاتر هستند هیچوقت گرسنه نیستند، اما جوری غذا میخورند که انگار سالهاست چیزی نخوردند. تمثیلی واضح و روشن از فاصله بین قشر مرفه و فقیر جامعه که هر کدام برای سیر شدن طمع میکنند، حرص میزنند و به فکر دیگران نیستند.

گازتلو اوروتیا روشهایی هوشمندانه را برای توصیف پیشینه شخصیتهای داستان خود پیدا کرده، بدون اینکه واقعا درباره آنها چیزهای زیادی به ما بگوید. گورنگ تنها کسی است که بیشتر درباره او میدانیم، اما با این حال باز هم زندگینامه او گنگ و پراکنده است. میدانیم او داوطلبانه به برج آمده و میدانیم دلیل او کاملا پوچ و بیاهمیت است. در نقد و بررسی فیلم پلتفرم باید بگوییم شخصیت او را بعد از تماشای فیلم و دیدن اعمالش بهتر خواهید شناخت.
گورنگ اساسا آدم خوبی است و شاید بیش از حد قابل اعتماد است. وقتی زن ساکتی را میبیند که به طبقات پایینتر برج میرود، داستان او را باور میکند که به دنبال فرزندش است. او تصمیم میگیرد کمک کند. تلاشهای او فیلم را به جلو میبرد. در این برج قانونی وجود دارد و آن هم این است که هر کس فقط میتواند یک چیز با خودش به طبقه بیاورد. این قانون خیلی مختصر به ما میگوید هر کس چطور آدمی است، حتی اگر فقط یک ثانیه او را ببینیم.
عده زیادی اسلحه را انتخاب میکنند. گورنگ، که کاملا واضح است بیش از حد خوشبین است، با خودش کتاب میآورد؛ زن تنهایی سگش را میآورد؛ کسی که خیلی خلاصه و مختصر نشان داده میشود و مشخص است یک احمق است، با خودش یک تخته موجسواری به همراه دارد. آیتمهایی که افراد با خودشان به همراه دارند خیلی مشخص نیست، اما همین کار باعث شده برج پر از آدمهایی با زندگیها و طرز فکرهای مختلف باشد.

تمام این اتفاقات و توصیفات که در نقد و بررسی فیلم پلتفرم با آنها برخورد میکنیم، ممکن است پوچی و بیهدفی انسان را به تصویر بکشد، اما در این فیلم امید هم به وضوح دیده میشود. هر چه به انتهای فیلم نزدیک میشویم، خوشبینتر میشویم که مردم در نهایت سعی میکنند به یکدیگر کمک کنند، حتی کسانی که همدیگر را نمیشناسند. فیلم پلتفرم زمانی اکران شد که تمام جهان درگیر بحران است و انسانیت و همدردی با دیگران دائم در حال افول است. این فیلم دیدگاهی فانتزی از اتفاقات بد و ناگوار را به تصویر کشید، اما خوشآمدگویی ظریفی هم داشت که نشان داد در نهایت همهچیز بهتر میشود.